آیه 5 سوره فتح
<<4 | آیه 5 سوره فتح | 6>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
این (فتح یا فزودن ایمان) برای آن است که خدا میخواهد مردان و زنان مؤمن را تا ابد در بهشتهایی که زیر درختانش نهرها جاری است داخل گرداند و گناهانشان را تمام ببخشد و این به حقیقت نزد خدا فیروزی بزرگ است.
تا مردان و زنان مؤمن را در بهشت هایی درآورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است در حالی که در آن جاودانه اند، و گناهانشان را از آنان محو کند، و این [سرانجام نیک] نزد خدا کامیابی بزرگ است.
تا مردان و زنانى را كه ايمان آوردهاند در باغهايى كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است، درآورد و در آن جاويدان بدارد، و بديهايشان را از آنان بزدايد؛ و اين [فرجام نيك] در پيشگاه خدا كاميابى بزرگى است.
و تا مردان و زنان مؤمن را به بهشتهايى داخل كند كه در آن نهرها جارى است و در آنجا جاويدانند و گناهانشان را بزدايد. و اين در نزد خدا كاميابى بزرگى است.
هدف (دیگر از آن فتح مبین) این بود که مردان و زنان با ایمان را در باغهایی (از بهشت) وارد کند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است، در حالی که جاودانه در آن میمانند، و گناهانشان را میبخشد، و این نزد خدا رستگاری بزرگی است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنینَ ...»: وجود لشکرهای آسمان و زمین بدان خاطر است که مؤمنین را به بهشت داخل کند، و ... بعضی (لِیُدْخِلَ) را متعلق وجود لشکرها، و برخی عطف بر (لِیَغْفِرَ) و جماعتی عطف بر (لِیَزْدَادُوا) میدانند.
نزول
انس گوید: وقتى که آیه 2 سوره فتح نازل گردید و پیامبر فرمود: این آیه از همه چیز در نزد من عزیزتر است. اصحاب گفتند: یا رسول الله هنیئا مرئیا لک یعنى گوارا باد از براى تو، از براى ما آنچه را که خداوند براى تو خواسته و انجام داده است بیان داشتى بنابراین خداوند براى ما چه کارى انجام خواهد داد؟ سپس این آیه نازل گردید.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ كانَ ذلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِيماً «5»
تا خداوند مردان و زنان با ايمان را، به باغهايى (از بهشت) كه نهرهايى از زير (درختان) آن جارى است، داخل كند، در حالى كه جاودانه در آن باشند و گناهانشان را مىپوشاند و اين نزد خداوند، رستگارى و كاميابى بزرگى است.
نکته ها
كلمه «فوز» كه در قرآن همراه كلمات «كبير، مبين و عظيم» آمده، به معناى رسيدن به خير و سعادت است.
در آيه اول و دوم، خداوند چهار نعمت به پيامبرش عطا فرمود و در آيه چهارم و پنجم، چهار نعمت و لطفى كه خداوند به مؤمنان عطا كرده، بيان شده است.
نعمتهاى پيامبرش عبارت بودند از: پيروزى آشكار، مغفرت، اتمام نعمت و هدايت پيامبر و نصرت او در سايه فتح مبين. امّا نعمتهايى كه به مؤمنان عطا فرمود: سكينه وآرامش، زياد
جلد 9 - صفحه 117
شدن ايمان، داخل شدن به بهشت و پوشاندن بدىها. «1»
بهشت جاى طهارت و پاكى است و كوچكترين آلودگى در آن راه ندارد. ابتدا بايد لغزشهاى بهشتيان تطهير شود، آنگاه وارد بهشت شوند. لِيُدْخِلَ ... يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ البتّه ممكن است مراد از تكفير، بخشش گناهان نباشد بلكه پوشاندن گناهان از ذهن خود بهشتيان باشد تا آنان در بهشت با يادآورى گناهان خويش شرمنده و مكدّر نشوند.
پیام ها
1- نزول آرامش الهى، سبب افزوده شدن ايمان و زمينه ورود به بهشت است.
أَنْزَلَ السَّكِينَةَ ... لِيَزْدادُوا إِيماناً ... لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ
2- زنانِ همراه و همفكر، در كنار مردان به فوز و رستگارى مىرسند. «لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ» (گرچه فتح مبين به دست مردان صورت گرفت، ولى زنان همفكر آنان كه به وظيفه خود عمل نمايند و از شركت مردان و فرزندان خود در جبهه و جهاد راضى باشند، در پاداشها در كنار مردان هستند.)
3- معناى ايمان، آن نيست كه هيچ لغزشى از انسان سر نزند. الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ... يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ
4- مؤمنان، با مغفرت و چشم پوشى خداوند از لغزشهاى آنان، شايسته ورود به بهشت مىشوند (نه اعمال خود). لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ ... يُكَفِّرَ عَنْهُمْ
5- سعادت و رستگارى بزرگ و واقعى مؤمن آن است كه در دنيا دلى آرام داشته و در آخرت بهشتى باشد. أَنْزَلَ السَّكِينَةَ ... لِيُدْخِلَ ... فَوْزاً عَظِيماً (سعادتى كامل و ارزشمند است كه هم در دنيا باشد و هم در آخرت.)
«1». تفسير مراغى.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 118
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ كانَ ذلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِيماً «5»
لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ: تا داخل فرمايد خدا مردان مؤمن و زنان مؤمنه را به جهت ثبات عقيده و معرفت اين نعمت و شكرگزارى، جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ: بوستانها مملو اشجار كه جارى شود از زير درختان يا جلو منازل جويهاى آب، خالِدِينَ فِيها: در حالتى كه جاويد باشند در آن، وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ: و براى اينكه بپوشاند از ايشان بديهاى ايشان را و بر آن عقاب و عتاب نفرمايد، وَ كانَ ذلِكَ عِنْدَ اللَّهِ: و هست اين ادخال بهشت و پوشاندن گناهان نزد خداى تعالى، فَوْزاً عَظِيماً: رستگارى بزرگ و ظفر جليل القدر مر بندگان را كه هيچ فوزى از اين عظيمتر نيست كه ايشان را از معاصى پاك و پاكيزه سازد و به روضه رضوان داخل فرمايد. بعضى از مفسرين لام در ليدخل را متعلق دانند به تدبير كه از منطوق للّه جنود السموات و الارض مفهوم ميگردد يعنى خدا مدبر جنود آسمان و زمين است، پس به حكمت يكبار بعضى را غالب گرداند و بار ديگر امر به مصالحه فرمايد تا مؤمنان به مصالحه و نصرت معرفت يافته و به شكرگزارى اشتغال و خدا بدان سبب ايشان را داخل بهشت و گناهان آنها مستور فرمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً «1» لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ يُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَ يَهْدِيَكَ صِراطاً مُسْتَقِيماً «2» وَ يَنْصُرَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِيزاً «3» هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً «4»
لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ كانَ ذلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِيماً «5»
ترجمه
همانا ما گشوديم براى تو گشودنى آشكار
تا بيامرزد براى تو خدا آنچه را كه پيش گذشت از گناهت و آنچه را كه مؤخّر است و تمام گرداند نعمتش را بر تو و هدايت كند تو را براهى راست
و يارى كند تو را خدا يارى كردنى بىنظير و با عزّت
او است آنكه فرو فرستاد آرامش را در دلهاى مؤمنان تا بيفزايند گرويدنى با گرويدنشان و براى خدا است لشگرهاى آسمانها و زمين و بوده است خدا داناى درست كردار
تا داخل كند مردان با ايمان و زنان با ايمان را در بهشتهائى كه ميرود از زير آنها نهرها جاودانيان در آن و بپوشاند از ايشان بديهاشانرا و باشد اين نزد خدا كاميابى بزرگ.
تفسير
خداوند سبحان گشود ابواب علم و معرفت را بر پيغمبر خود و رسانيد او را باوج كمال ظاهرى و باطنى وقتى كه بشارت داد بآنحضرت فتح مكّه و موفقيّت او را بجهاد و حج و اسلام آوردن اقارب و ارحام او كه علاقهمند بهدايت آنان بود در عالم رؤياء صادقه تا محو فرمايد از وجود اقدس او جملهئى از نقائص امكانيّه را و بيامرزد ببركت ذات شريف او گناهان سابقه و لاحقه دوستان و شيعيان آنخاندان عصمت و طهارت را كه در دست گرفته و بخود نسبت داده و در پيشگاه الهى براى شفاعت حاضر نموده و بأدنى ملابست باو اضافه شده و تا تمام نمايد نعمت نبوّت را
جلد 5 صفحه 19
بر آنحضرت بسلطنت و اعلاء كلمه توحيد برفع امير المؤمنين عليه السّلام براى كسر اصنام و ارتفاع علم اسلام كه او صراط مستقيم و آن راه راست ببهشت جاويد است و تا نصرت دهد او را بر دشمنان نصرت با عزّت و عظمتى كه بىمانند يا كمنظير بود چون بدون جنگ حاصل و رعب و شهرتش بأقطار عالم واصل گرديد و باين بيان دفع ميشود اشكالاتى كه در اين آيات بدوا بنظر رسيده و ميرسد يكى آنكه اضافه گناه بآنحضرت شده با آنكه او قطعا معصوم بوده و بنظر حقير ترك اولى هم از او صادر نشده است ديگر آنكه چه مناسبت دارد فتح مكّه كه مشهور در شأن نزول اين سوره است با مغفرت گناهان تا آن سبب اين باشد ديگر آنكه مغفرت نسبت بگناهان آتيه چگونه تصوّر ميشود تا فتح موجب غفران ما تقدّم و ما تأخّر گردد چون مراد از گناه اعمّ از قصور جنبه امكانى و معاصى شيعيان اهل بيت اطهار است چنانچه در مجمع بدو طريق و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از ذنب گناهان شيعيان على عليه السّلام است كه خداوند آنها را به پيغمبر خود اضافه فرموده پس مغفور قرار داده و در اين اضافه محسّنات بسيارى است كه ارباب ذوق سليم بآن پى ميبرند يكى آنكه شيعيان امير المؤمنين عليه السّلام چه قدر بستگى بساحت مقدّس نبوى دارند كه خداوند گناه آنانرا گناه او شمرده و باو نسبت داده ديگر آنكه مردم بدانند شيعيان آنحضرت چه قدر نزد خداوند قرب و منزلت دارند كه ببركت دوستى او تمام گناهان گذشته و آينده آنها مغفور خواهد شد ديگر آنكه خود آنها بدانند كه گناهانشان اضافه بموالى آنها پيدا ميكند و ايشان از اينجهت نگران ميشوند و دست نياز بدرگاه كارساز دراز مينمايند و اين موجب ردع آنها گردد بيشتر از آنچه اوامر اصليّه موجب ارتداع ميشود و امثال اين نكات كه با ذرهبين علم و ادب ميتوان مشاهده نمود و چون پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم خود حامل آنگناهان به پيشگاه الهى شده و در دست گرفته و شفاعت نموده و در اضافه ادنى ملابست كافى است خلاف ظاهرى در آيه نميباشد بخلاف تقدير امّت يا قوم يا شيعه يا آدم و حوّا يا كفّار مكّه در باره آنحضرت كه گفتهاند و خلاف اصل و ظاهر است و بدل نمىچسبد چون حذف مضاف اگرچه شايع است ولى بايد از كلام فهميده شود و اينجا نميشود
جلد 5 صفحه 20
بلى در بعضى از روايات ذنبك در آيه شريفه بگناه آنحضرت باعتقاد اهل مكّه تفسير شده و مغفرت را بزوال اين اعتقاد بعد از فتح تأويل فرمودهاند و منافات با بيان حقير ندارد چون آنها نوعا از قريش بودند كه مسلمان شدند و گناهانشان آمرزيده شد ببركت وجود پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و براى توئى كه خدا فرموده اعمّ است از وجود و شفاعت چنانچه فتح اعمّ است از نيل بمقام شامخ معرفت كه موجب قابليّت براى شفاعت است و فتح مكّه كه موجب اسلام قريش و رغبت مردم بقبول دين حق شد و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم علاقهمند باسلام آنها و مغفرت گناهانشان بود و اهتمام بزوال و رفع آثار آنها داشت چون رحمة للعالمين بود گوئى آنها را هم در بر گرفته بود و ميكوشيد كه مغفور گردد و مؤيّد اين معنى است روايت مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه در وقت نزول اين آيه فرمود نازل شد بر من آيهاى كه محبوبتر است نزد من از دنيا و ما فيها چون مناسب با اين درجه از محبّت نيل بمقام علم و معرفت و فوز برتبه شفاعت است نه صرف فتح مكّه يا صلح حديبيّه كه آنهم فتح خوانده شده و ساير فتوحات كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم پى در پى ميفرمود و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام در شأن نزول اين سوره و اين فتح بزرگ حديث مفصّلى نقل نموده كه اجمالش آنستكه سبب آن بود كه خداوند امر فرمود پيغمبر خود را در خواب كه داخل شود در مسجد الحرام و طواف نمايد و حلق كند با حلق كنندگان پس او باصحاب خبر داد و امر بخروج فرمود پس خارج شدند از مدينه و چون بذو الحليفه رسيدند محرم باحرام عمره شدند و پيغمبر (ص) شصت و شش شتر سوق داد و همه تلبيه گويان حركت كردند با قربانيهاشان تا در حديبيّه كه نزديك حرم است نزول نمودند و قريش هم قسم شدند كه نگذارند آنحضرت داخل مكّه شود و او براى آنها پيغام داد كه من براى جنگ با شما نيامدم بلكه براى آن آمدهام كه مناسك خود را بجا آوردم و قربانيها را نحر نمايم و گوشتهاشان را براى شما بگذارم و آنها قبول ننمودند و گفتند اگر اين خبر بگوش عرب رسد موجب ذلّت ما و جرئت آنها بر ما خواهد شد و دو نفر را فرستادند خدمت پيغمبر رسيدند و عرضه داشتند كه عرب شنيدهاند شما بعزم مكّه بيرون آمدهايد اگر امسال داخل حرم و بلد ما شويد موجب ذلّت ما و
جلد 5 صفحه 21
جرئت آنها بر ما خواهد شد امسال مراجعت نمائيد سال ديگر همين ماه بيائيد ما سه روز بيت را باختيار شما ميگذاريم مناسك خود را بجا آوريد و مراجعت كنيد و حضرت قبول فرمود ولى بيشتر اصحاب مخالفت نمودند و شديدتر از همه در مخالفت عمر بود كه گفت مگر ما بر حق نيستيم چرا بايد زير بار ذلّت برويم پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود خداوند بمن وعده فرموده و تخلّف نميفرمايد بالاخره فتح و ظفر با ما است عمر گفت مگر تو نگفتى بما كه داخل مسجد الحرام ميشويم و طواف و حلق ميكنيم پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود هيچ گفتم امسال اصحاب ساكت شدند و عمر گفت اگر چهل نفر با من بيايند من با قريش جنگ ميكنم پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم هم فرمود اگر مايل بصلح نيستيد جنگ كنيد آنها بقريش حمله نمودند و با رسوائى فرار كردند و پيغمبر تبسّم فرمود و امير المؤمنين عليه السّلام را مأمور بحمله فرمود و آنها تا آنحضرت را ديدند برگشتند و گفتند يا على مگر محمّد از رأيش نسبت بما برگشت فرمود خير و در اين بين اصحاب خدمت پيغمبر رسيده از كرده خود پشيمان و عذر خواه شدند و حضرت پذيرفت و قريش ملتزم شدند كه مسلمانان را در مكّه آزار نكنند و در دين خودشان آزاد بگذارند و صلحنامه بخط امير المؤمنين عليه السّلام تقريبا بمضمونى كه ذكر شد نوشته و ردّ و بدل گرديد و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود قربانيها را نحر كنيد و سرهاتان را بتراشيد و مراجعت نمائيد باز اصحاب تخلّف نمودند و گفتند ما چگونه نحر نمائيم با آنكه طواف و سعى ننموديم و حضرت مغموم شد و بامّ سلمه شكايت فرمود و او عرضه داشت يا رسول اللّه شما نحر و حلق فرمائيد و حضرت عمل فرمود و اصحاب تبعيّت كردند با يقين و شك و ريب و حضرت در حق آنها دعا فرمود و بجانب مدينه كوچ كرد و چون به موضع تنعيم رسيد در زير درختى جلوس فرمود و اصحاب گرد آنحضرت جمع شدند و عذرخواهى از تقصير خود نمودند و خواهش كردند كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم براى آنها استغفار فرمايد پس آيه رضوان نازل شد حال ملاحظه كنيد حال اكثر اصحاب و خلوص نيّت آنها را اين قضايا در روضه كافى و تواريخ هم نقل شده و با اينحال چگونه ميتوان بعمل آنها اعتماد نمود با نبودن معصوم در ميان آنها و شايد اشاره باين معانى باشد مدح خداوند از اهل ايمان
جلد 5 صفحه 22
بنزول سكينه و آرامش و اطمينان در قلوب ايشان از جانب خداوند كه ثابت و راسخ شدند در متابعت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و انكار و اشكال ننمودند در امرى از امور بر آن حضرت و ترديد نكردند در اطاعت فرمان او و اين موجب مزيد يقين آنان بوجود مصلحت در احكام پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و صدق مواعيد آنحضرت گرديد و آنكه خداوند هر وقت صلاح باشد بعساكر آسمانى و زمينى خود اهل ايمانرا نصرت مينمايد و هر وقت نباشد امر بصلح ميفرمايد و تمام افعال و اوامر او از روى علم و حكمت بوده و هست و در كافى از صادقين عليهما السلام سكينه بايمان تفسير شده و ظاهرا مراد ايمان مؤكّد است كه موجب اطمينان خاطر گردد و شك و ريب در آن راه نيابد و آيه اخيره مؤكّد بيان حقير است در آيه اولى چون نتيجه شفاعت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم از اهل ايمان و اسلام مشركين غفران گناه و محو سيّئات و دخول در بهشت و فوز عظيم و نيل به مقصود است و اينها همه نتايج فتح واقعى و معنوى و ظاهرى و خارجى است كه براى پيغمبر اسلام روى داده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِيُدخِلَ المُؤمِنِينَ وَ المُؤمِناتِ جَنّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدِينَ فِيها وَ يُكَفِّرَ عَنهُم سَيِّئاتِهِم وَ كانَ ذلِكَ عِندَ اللّهِ فَوزاً عَظِيماً «5»
او است خداوندي که نازل فرمود سكينه را در قلوب مؤمنين براي اينكه زياد كنند ايمان را با ايمان خود آنها و از براي خدا است لشكر آسمانها و زمين و خداوند عالم و حكيم است.
جمله ذرات زمين و آسمان
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 5)- نتیجه دیگر فتح المبین! نقل کردهاند هنگامی که بشارت «فتح مبین» و «اتمام نعمت» و «هدایت» و «نصرت» به پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله در آیات نخست این سوره داده شد بعضی از مسلمانان که از حوادث «حدیبیه» دلتنگ بودند عرض کردند: «گوارا باد بر تو این همه مواهب الهی ای رسول خدا! خداوند آنچه را به تو داده و میدهد بیان کرده، به ما چه خواهد داد؟» در اینجا آیه نازل شد و به مؤمنان بشارت داد که برای آنها نیز پاداشهای بزرگی فراهم شده.
قرآن همچنان در ارتباط با صلح «حدیبیه» و بازتابهای مختلف آن در افکار مردم، و نتایج پر بار آن سخن میگوید، و سرنوشت هر گروه را در این بوته آزمایش بزرگ مشخص میسازد.
نخست میفرماید: «هدف دیگر (از این فتح مبین) این بود که مردان و زنان با ایمان را در باغهائی (از بهشت) وارد کند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است» (لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
در حالی که «جاودانه در آن میمانند»، و این نعمت بزرگ هرگز از آنان سلب نمیشود (خالِدِینَ فِیها).
«و گناهانشان را میبخشد» (وَ یُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ).
«و این نزد خدا رستگاری بزرگی است»! (وَ کانَ ذلِکَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِیماً).
به این ترتیب خداوند در برابر آن چهار موهبتی که به پیامبرش در فتح المبین داد، دو موهبت عظیم نیز به مؤمنان ارزانی داشت: بهشت جاویدان با تمام نعمتهایش، و عفو و گذشت از لغزشهای آنها، علاوه بر سکینه و آرامش روحی که در این دنیا به آنها بخشید، و مجموعه این سه نعمت، فوز عظیم و پیروزی بزرگی است
ج4، ص472
برای کسانی که از این بوته امتحان سالم بیرون آمدند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ صحیح بخارى و صحیح مسلم و صحیح ترمذى و حاکم صاحب المستدرک.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.